دانلود آهنگ درخت تر سالار عقیلی

در این سرای بی كسی، كسی به در نمی زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند…
چرا به باغ؛ شاخه ای گلی به سر نمی زند؟
چه شد که در بهارِ ما؛ پرنده پر نمی زند؟
اگر شکست نوگلی؛ چه بی وفاست بلبلی…
شعر : سیاوش کسرایی
که غافلانه؛ بر گلِ شکسته، سر نمی‌زند…
چه وحشت است راه را؛ که کس بر آن نمی رود؟
چرا کسی چراغِ جان؛ به رهگذر نمی زند؟ به رهگذر نمی زند…
نشاطِ عشق رفت و در، بر این سرای بسته شد
کنون به غیرِ غم؛ کسی دگر به در نمی زند
کنون به غیـرِ غــم؛ کسی دگر به در نمی زنــد
شبِ ستاره کش همی، نشسته روی سینه ام…
ملودی و تنظیم قطعه : ناصر ایزدی
شبِ ستـاره کش همی، نشسته روی سینــه ام…

nikomusic.ir

به لب رسیده جان؛ ولی دمِ سحر نمی زند… دمِ سحر نمی زند…
شکوفه ی امیدم وُ غمم سیاه می کند
مرا خزان نمی برد… مرا تبر نمی زند…
مکن نوازشم، دلا! مکن نوازشم دلا، که بندِ اشک بگسلد…
که دست؛ کس به شاخه ی درختِ تر نمی زند
میکس و مستر : میلاد فرهودی
که دست؛ کس به شاخه ی درختِ تر نمی زند
نشاطِ عشق رفت و در، بر این سرای بسته شد
کنون به غیرِ غم؛ کسی دگر به در نمی زند
شبِ ستاره کش همی، نشسته روی سینه ام…
به لب رسیده جان؛ ولی دمِ سحر نمی زند… دمِ سحر نمی زند

درخت تراز سالار عقیلی